ارزش و مقامی که اسلام برای زن قائل است
نویسنده: مریم آخندزاده
زن کتابی است که جز با مهر و محبت خوانده نمیشود. اگر بخواهیم به تعریف زنان بپردازیم، زن همانند مرد یک انسان است و این سادهترین تعریفی است که از زن می تواند، وجود داشته باشد، اما با این حال زنان به عنوان نیمی از پیکر انسانی در تمامی جهان در طول تاریخ فرازونشیبهای زیادی را تجربه کرده است، زنان گاه به عنوان برده خرید و فروش شدهاند، گاهی هم از تمامی حقوق اولیهی خویش به صورت یک انسان محروم بوده است، این مسئله تنها در رابطه به زنان صدق نمیکند، بلکه تاریخ گواه است، که مردان نیز در برهمههایی از تاریخ بشریت با این سرنوشت روبرو بودهاند. با این حال در طول تاریخ بشریت، زمان حال برای زنان به لحاظ رسیدن، به کمال و با در نظر داشتن تمامی حقوق مادی و معنویشان بهترین روزها به شمار میرود، اما این مسئله برای زنان در افغانستان صادق نیست، افغانستان که اکثریت قریب به تمام مردم آن مسلمان هستند، و با وجود این که ظهور اسلام برای زنان نطقهی عطفی به شمار میرود، و از آنجا که اسلام زن را در سه جمله تعریف میکند، زمانی که دختر است، در بهشت را به روی پدرش باز میکند، زمانیکه همسر است، دین شوهرش را تکمیل میکند، و زمانیکه مادر است جنت زیر قدومش است، این جملات نمایانگر نقش و جایگاه زن در اسلام است. از آنجا که قبل از اسلام زن را زنده به گور میکردند، اسلام اما برای زن جایگاهی بسا والا تعریف کرد. اما در جامهی افغانی، که زن مسلمان در آن زندگی میکند، از کوچکترین حقوق خویش برخوردار نیست، زنان در افغانستان امروز حتی اولیهترین حق انسانی که همانا تحصیل است، را ندارند، چرا افغانستان برای زنان همچنین گودال سیاهی شده است؟ چرا زنان افغانستان به عنوان نیمی از پیکر جامعه، که میتواند، در راستای پیشرفت، ترقی و توسعهی جامعه نقش داشته باشند و همگام با مردان این سرزمین برای آبادی کشور تلاش نمایند، به چنین روزی افتادهاند، در نوشتهی حاضر تلاش مینمائیم، جایگاه زن در اسلام را مورد بررسی قرار دهیم.
قرآن به عنوان معتبرترین کتاب آسمانی که برای مسلمانان نازل شده است، در نخستین آیه از سورهی نساء میفرماید: (یَاَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَآءً وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَآءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا) در این آیه که روى سخن با تمام انسانهاست، خداوند همگان را به تقواى الهى و ترس از مخالفت با پروردگار سفارش مىکند. آنگاه در توصیف خداوند به یکى از صفات، اشاره به صفت خالقیّت او کرده و مىفرماید: همان پروردگارى که شما را از نفس واحدى آفرید. و همسرش را نیز از همان نفس و ماهیت خلق کرده و از این دو صنف، مردان و زنان فراوانى پدید آمدند. آنچه در این آیه مشخص است، این که برابر زن و مرد و یکسانی خلقت زنان و مردان است، خداوند در خلق زن و مرد هیچ تفاوتی قائل نشده است. با توجه به آیهی مورد نظر می توان این دو برداشت را در مورد خلقت زن و مرد داشت؛ 1- زن و مرد هر دو از ماهیت واحد انسانى برخوردارند و سرشت و طینت آنان یکى است. 2- زن از جزء و عضوى از اعضاى مرد آفریده نشده است؛ بلکه از همان طینت و سرشتى که مرد (آدم) آفریده شد، او را نیز خدا خلق کرده است.
بر همین اساس اسلام زن را در همه شئون مثل مرد حق دخالت میدهد و برای هر دو حق تساوی داده است. اگر یک حکم خاص به زن است که مناسب به مرد است همین گونه یک حکم خاص برای زن است که مناسب به مرد است، معنی آن اینکه اسلام نسبت به زن و مرد فرق نگذاشته است. زنان در اسلام حق تحصیل و فراگیری علم، حق کار، حق مالکیت، حق رای گرفتن و رای دادن، حق مبارزه سیاسی، حق جلسات سیاسی مثل مردان را دارد.
با وجود اینکه اسلام در مورد زن دیدگاههای مشخصی دارد، اما با این هم یکی از مباحث اساسی که در جوامع علمی و فرهنگی که متفکران و اندیشمندان به آن توجه کردهاند, موضوع (حقوق و شخصیت زن) است. جایگاه و شخصیت زن در فرهنگ هر جامعه، نشان دهنده میزان اهمیت و منزلت زنان در جامعه است. مکاتب دینی و سیاسی درباره حقوق زن, نظریات متفاوتی را ارایه میدارند. در میان این مکاتب, مکتب اسلام که قوانین آن از زلال وحی سرچشمه گرفته با نگرش ویژگی های همه جانبه زنان منزلت و جایگاه والای را برای زنان قایل شده است. با دقت به تاریخ قبل از اسلام جایگاه زن در پایین ترین رتبه قرار داشت تولد دختر ننگ تلقی شده, دختران را زنده به گور میکردند, زنان همانند برده ها مورد خرید و فروش قرار میگرفتند و با گذشت هر روز ناهنجاری بیش و بیشتر میشد, اما با درخشیدن آفتاب اسلام این ناهنجاری ها رخت سفر بربست و رفت. اسلام دست زن را گرفته و به بالاترین مقام انسانیت جای ایشان را تعین نمود. از آن به بعد زن چراغ خانه گردید, زن آئینه مرد شد, صفت و ستایش زن از خالق عالمیان و پیامبری در قرآن و احادیث نبوی برای انسان ارشاد گردید, از آن تاریخ به بعد مسلمانان کوشیدند که از مقام والای زن تعریف نمایند و به جایگاه زن ارج بگذارند. از اینجاست که احترام مادر به مراتب بالاتر و بیشتر از مرد است.
با توجه به گفته های بالا تردیدی نیست که در قرآن کریم، زن همسان و همشأن مرد در بعد اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و هنری شمرده شده، و با تحکیم موقعیت و شخصیت انسانی او، امتیازی که برای مردان در برابر زنان، پیش از پیدایش اسلام وجود داشت، امتیاز برتر نسبت به فروتر یا امتیاز مالک در برابر برده و کالا متحول شد و آنان را همانند مردان در همه شئون بدون امتیاز خاصی برای مردان، برخوردار نمود؛ و زنان را همدوش مردان در عرصههای زندگی معنوی، مادی، اقتصادی و وظایف اجتماعی علمی، حقوقی، فرهنگی و هنری و… وارد ساخت.
از آنجاه که در ادیان گوناگون به تناسب و فراگیری علم و دانش تاکید و توصیه شده است اما هیچ دینی همانند اسلام و به اندازه آن مسلمانان را به آموختن علوم گوناگون و یاد دادن آن به دیگران به منظور رواج علم و دانش میان مردم تاکید نکرده است. همانگونه که در قرآن آمده است: قل هل یستوی الاعمی والبصیر ام هل تستوی الظلمات و النور…
بگو آیا چشم نابینای جاهل و دیده بینای عالم یکسان است؟ آیا ظلمات و تاریکی جهالت با نور علم و معرفت مساوی است؟ اسلام علم را نور و جهل را تاریکی ظلمت و علم را بینایی و جهل را کوری میداند.
علم دریچهیی شد برای رشد شخصیت ها ولی این دریچه تنها منحصر به مردان است و یا بانوان نیز میتواند از نور این دریچه مستفید شوند؟ زن در تمام احکام عبادی و حقوق اجتماعی با مرد شریک است و در هر امری که مرد استقلال دارد مانند: ارث، کسب، معامله، تعلیم و تربیه و دفاع از حقوق زنان نیز مستقل اند. و همینگونه در اسلام تمام آیات و روایاتی که درباره فراگیری علم و دانش وارد شده, همانند ( یاایها الناس ) و یا( یاایها الذین آمنو) عمومی است و شامل زنان نیز میشود. دین مبین اسلام آموختن را برای زن و مرد فرض گردانیده است, چنانچه پیامبر بزرگ اسلام میفرمائید ( طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمة) و چی خوشا بانوانی که در راستای طلب علم و تربیت خود و فرزندان خویش کوشیده اند. همانگونه که ابو فور میگوید، آینده اجتماع در دست مادران است. اگر جهان به میانجیگری زن گرفتار شود تنها اوست که میتواند آن را نجات بدهد.
از آنجایی که آموزش حق طبیعی و اساسی تمامی افراد جوامع به شمار میرود، زنان نیز از این حق باید برخوردار میباشند، اگر عدهیی به دنبال استفاده از نام اسلام برای منع آموزش زنان هستند، بدانند، که در اسلام هیچ مانعی برای کسب علم و دانش وجود نداشته است، جدایی از اینکه اسلام هیچ مانعی برای تعلیم و تربیه زنان و مردان در جوامع اسلامی نگذاشته است، بلکه اسلام و پیامبر معظم اسلام آموختن علم را برای همهی مردان و زنان در اسلام فرض دانسته است، منع زنان و دختران در افغانستان نه تنها جفا در حق نیمی از پیکر جامعهی افغانی است بلکه؛ جفا به تمامی جامعهی افغانی به شمار میرود، اگر افغانستان زنی بیسواد باشد، این بدین معنی است، که مادری بیسواد برای فرزندان خویش، خواهری بیسواد برای برداران و زنی بیسواد برای جامعه به وجود میآید، از این رو زن بی سواد در جامعه باعث عدم گرد جامعه شده و روند توسعه و پیشرفت افغانستان مختل میشود. برای داشتن جامعهیی توسعه یافته و مترقی نیاز به زنی با سواد داریم، پس بگذارید زنان و دختران در افغانستان از نعمت سواد که اولیهترین حق طبیعی زنان به شمار می رود برخوردار شوند.