افغانستان و پاکستان

طرحی پیرامون حل تنش های افغانستان و پاکستان
چهارده مطلب کوتاه تحقیقی و تحلیلی در ارتباط روابط افغانستان و پاکستان به نشر رسید ما همین را کافی میدانیم و با توجه به موارد ذکرشده میتوان هم( روابط موجود را دانست که چگونه و در چه سطحی است و هم ضرورت حل این تنش ها را . بناء طرحی را که در این زمینه تهیه شده خدمت ارائه می )شود که این طرح در واقع کلیات موضوع است و در صورت اقدام به عملی شدن به جزئیات موضوع پرداخته خواهد شد.
با نگاهی به تاریخ ایجاد پاکستان در هفتاد و هفت سال قبل در می یابیم که روابط ایندو کشور هیچگاهی بدوراز چالش نبوده و اگر زمانی تا حدی ظاهرآ نورمال هم بوده شبیه به آتش زیر خاکستر بوده است. با وجود این همه اگر گاهی روابط تنش زا و شکننده هم بوده ولی قطع رابطه صورت نگرفته است، زیرا روابط ایندو کشور چه از لحاظ اجتماعی و سیاسی و چه از لحاظ فرهنگی و اقتصادی یک ضرورت بوده و هست.
بررسی سیاست های منفی و گاهی حتی خصمانه پاکستان در برابر افغانستان اکثرآ ملموس و یک بحث طولانی است و ما از آنجاییکه در پی حل تنش ها هستیم نمیخواهیم که حتی به آنها اشارتی داشته باشیم زیرا بحث روی آنها فقط به چالش های موجود افزوده و روابط آینده را بیش از پیش مکدر می سازد.
برخورد های که تاهنوز صورت گرفته از جمله انسداد بنادر تجارتی نه تنها برای تاجران افغانستان بلکه برای تاجران پاکستانی بیشتر زیان آور بوده است. بنا براین تامین روابط حسنه را بین این دوکشور یک ضرورت میدانیم و از لحاظ مختلف به آن تاکید می نماییم مثلا:
- داشتن فرهنگ دینی و مذهبی مشترک.
- داشتن روابط قومی و خانوادگی بصورت خیلی وسیع و گسترده.
- داشتن مرز طولانی دوهزارو دوصد کیلومتر و بقولی بیشتر که در دو طرف این مرز خانواده های زندگی میکنند که روابط خیلی نزدیک قومی و فامیلی دارند.
- قابلیت عبور و مرور از تمام نقاط مرز مشترک.
- داشتن روابط تجارتی که ریشه های آن برمیگردد به قبل از تولد پاکستان.
و دهها مورد دیگر…
پس بنابراین روابط دوکشور باید بصورت جدی بازنگری گردیده و دو طرف صادقانه در جهت تنش زدایی اقدام نمایند. مشخصا ایجاد یک کمیسیون تحت عنوان بررسی وحل روابط دوکشور را پیشنهاد می نمایم که اولاکلیه روابطی را که توآم با تنش بوده مورد بررسی قرار دهند تا نقاط ضعف و نقاط تنش زا مشخص شده و به طرح یک استراتیژی منصفانه اقدام نمایندتا مردم هردو کشور بتوانند به سلامتی و آسایش زندگی کنند. در غیراین صورت مردم و مخصوصا در حال حاضر مردم پاکستان هر روز در برابر ناامنی های که وجود دارد قربانی میدهند اما نظام و ارتش پاکستان بجای تدبیر عقلانی دست به حملاتی علیه مناطق مسکونی افغانستان زده و باعث کشتارزنان و کودکان و مردان سالخورده شده و با ابراز سخنان تخریش آور فقط به تیره گی روابط میافزایند.
با صراحت بگویم که جداسازی مردم افغانستان و پاکستان یک امر محال است و اگر به تاریخ تنش ها هم دقت شود همیشه مشکل از سیاستمداران بوده نه مردم عادی دوکشور.
طرح ما برای بهبود روابط و حل تنش ها همانگونه که ذکرشد ایجاد یک کمیسیون است و افرادی که ازهردو طرف در این کمیسیون استخدام میشوند به مسایل سیاسی تاریخی دوکشور و تنش های که در روابط دوکشور وجود داشته باید آگاه باشند. کمیسیون شامل ده نفر یعنی از هر کشور پنج نفر از نخبگان سیاسی تاریخی باشند.
خوبست که در مورد این کمیسیون توضیح بیشتری خدمت دوستان و کسانیکه علاقه مند حل این تنش ها هستند ارائه نمایم.
اولا از همه بزرگان و دوستان تقاضا می نمایم تا در این طرح که آغاز آن با ایجاد یک کمیسیون بررسی و حل تنش ها است تامل نمایند. من آنچه به نظرم بهترآمده نوشته ام و طرح و نظرم را قابل دقت و نقدو برسی میدانم.
ارزیابی کلی پیشنهاد :
تشکیل یک کمیسیون مشترک از افراد آگاه به مسائل سیاسی و تاریخی برای ریشهیابی اختلافات و ارائه راهکارهای جامع، یک رویکرد منطقی و دیپلماتیک برای حل این مسئله پیچیده است. دلایل اصلی که این پیشنهاد را ارزشمند میکند عبارتند از:
- تاکید بر ریشههای تاریخی و سیاسی اختلافات: این رویکرد نشان میدهد که برای حل یک مشکل دیرینه، باید به ریشههای آن پی برد. با شناخت عمیق از عوامل تاریخی و سیاسی که به ایجاد این اختلافات دامن زدهاند، میتوان راهکارهای پایدارتری ارائه داد.
- تاکید بر همکاری و گفتگو: تشکیل یک کمیسیون مشترک به معنای ایجاد یک مکانیزم برای گفتگو و همکاری بین دو کشور است. این امر میتواند به افزایش اعتماد متقابل و کاهش تنشها کمک کند.
- در نظر گرفتن منافع مشترک: با توجه به اینکه دو کشور همسایه و دارای مرز مشترک طولانی هستند، منافع مشترکی نیز دارند. یک کمیسیون مشترک میتواند به شناسایی این منافع مشترک و یافتن راهکارهایی برای بهرهبرداری از آنها کمک کند.
چالشها و ملاحظات:
با وجود مزایای این پیشنهاد، باید به برخی چالشها و ملاحظات نیز توجه داشت:
- اعتمادسازی: ایجاد اعتماد متقابل بین دو طرف، یکی از بزرگترین چالشها است. سالها تنش و اختلاف، به سادگی از بین نمیرود و احیای اعتماد نیازمند زمان و تلاش مستمر است. یعنی نباید از طولانی شدن حل تنش ها مایوس شد زیرا این تنش ها و مشکلات عمر بس طولانی دارند.
- فشارهای داخلی: این یک واقعیت عینی است که هر یک از دو کشور تحت تأثیر فشارهای داخلی و گروههای مختلف سیاسی قرار دارند. این فشارها میتواند بر تصمیمگیریهای کمیسیون مشترک تأثیر گذاشته و روند حل اختلافات را کند کند. و این بنبست را باید با استقامت و عقلانیت رفع و مدیریت کرد.
- پیچیدگی مسائل مرزی: مسایل مرزی اغلب بسیار پیچیده و حساس هستند و حل آنها نیازمند مذاکرات طولانی و فشرده است مخصوصا مرز این دو کشور. یعنی نباید توقع داشت که پیچیده گی های مرزی را در کوتاه مدت حل کرد.
- تضمین اجرای توافقات: حتی اگر کمیسیون مشترک بتواند به توافقاتی برسد، اجرای این توافقات نیازمند اراده سیاسی قوی از سوی هر دو کشور است. یعنی هردو کشور توافق نمایند که برای کمیسیون صلاحیت بیشتر در جهت حل تنش ها تفویض نمایند.
توصیههای تکمیلی:
برای بهبود این پیشنهاد، میتوان موارد زیر را نیز در نظر گرفت:
- نقش جامعه مدنی: علاوه بر دولتها، میتوان از ظرفیت جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی برای تسهیل گفتگو و ایجاد تفاهم بین دو ملت استفاده کرد.
- مشارکت بازیگران بینالمللی: کشور های ثالث و سازمانهای بینالمللی میتوانند نقش تسهیلگری را ایفا کرده و به حل اختلافات کمک کنند.
- مکانیسمهای حل اختلاف: تعریف مکانیسمهای مشخص برای حل اختلافات احتمالی در آینده، میتواند به ثبات و پایداری توافقات کمک کند.
نوت: تعریف مکانیسم های مشخص برای حل اختلافات زمانی میتواند صورت گیرد که قبل از آن اختلافات ریشه یابی گردیده باشد.
در نهایت، حل اختلافات بین افغانستان و پاکستان یک فرآیند طولانی و پیچیده است که نیازمند تلاشهای مستمر و همکاری همه جانبه است. به نظر میرسدکه ایجاد این کمیسیون یک گام مهم در این مسیر است و میتواند به عنوان پایه و اساس برای تلاشهای آتی مورد استفاده قرار گیرد.
عمیقتر شدن در دلایل تاریخی و کنونی اختلافات
به نظر میرسد که تشکیل کمیسیون مشترک برای حل اختلافات بین افغانستان و پاکستان، بسیار ارزشمند و قابل تامل است. برای اینکه بتوانیم به صورت جامعتر به این موضوع بپردازیم، بهتر است به ریشههای تاریخی و دلایل کنونی این اختلافات نگاهی دقیقتر داشته باشیم.
ریشههای تاریخی اختلافات:
- تقسیم هند و ایجاد پاکستان: تقسیم هند و ایجاد پاکستان بر اساس خطوط قومی و مذهبی، باعث ایجاد مرزهای مصنوعی و اختلافات عمیق بین مسلمانان و هندوها شد. این تقسیمبندی، به ویژه در مناطق مرزی مانند مناطق پشتوننشین، باعث ایجاد تنشها و درگیریهایی شد که تا امروز ادامه دارد.
- مسئله خط دیورند: خط دیورند که به عنوان مرز بین افغانستان و پاکستان تعیین شده است، از نظر افغانستان هرگز به رسمیت شناخته نشده است. این مسئله، یکی از مهمترین دلایل اختلاف بین دو کشور است.
- حمایت پاکستان از گروههای مخالف دولت افغانستان: پاکستان به طور مکرر متهم به حمایت از گروههای مخالف دولت افغانستان در مقاطع مختلف زمانی از جمله طالبان، گردیده. این حمایتها، باعث بی ثباتی در افغانستان و افزایش تنش بین دو کشور شده است.
- مسائل قومی و زبانی: وجود اقوام مشترک مانند پشتونها در دو سوی مرز، هم میتواند به عنوان عاملی برای اتحاد عمل کند و هم میتواند باعث رقابت و اختلاف شود.
- مداخلات خارجی: مداخلات کشورهای خارجی در امور داخلی افغانستان و پاکستان، به ویژه رقابتهای ژئوپلیتیکی بین قدرتهای بزرگ، بر پیچیدگی این اختلافات افزوده است.
دلایل اختلافات موجود:
- مسائل امنیتی: وجودگروههای تروریستی در مناطق مرزی، قاچاق مواد مخدر و حملات مرزی، از جمله مهمترین چالشهای امنیتی بین دو کشور است.
- مسائل اقتصادی: رقابت بر سر منابع آب، اختلافات تجاری و عدم همکاری در زمینههای اقتصادی، از دیگر دلایل تنش بین دو کشور است.
- عدم اعتماد متقابل: سالها تنش و درگیری، باعث ایجاد عدم اعتماد عمیق بین دو طرف شده است.
- تأثیرگذاری قدرتهای خارجی: رقابت های ژئوپلیتیکی بین قدرتهای بزرگ در منطقه، همچنان بر روابط افغانستان و پاکستان تأثیرگذار است.
اینها مسائلی هستند که در مجموع و بعضا به تنهایی باعث ایجاد اختلاف و تنش گردیده است که باید از جانب کمیسیون مورد دقت و ارزیابی قرار گرفته در پی حل منازعه و کشمکش باید برآمد.
راهکارهای پیشنهادی برای حل اختلافات:
البته راهکار های پیشنهادی را باید بعد از بررسی کمیسیون و تثبیت نقاط اختلافی ارائه کرد اما قبل ازآن نیز میخواهم اشارتی داشته باشم :
- تقویت دیپلماسی: افزایش گفتگوهای دیپلماتیک در سطح بالا و ایجاد مکانیزمهای همکاری در زمینههای مختلف.
- حل مسائل مرزی: تعیین دقیق مرزها و ایجاد مکانیزمهای مدیریت مرز مشترک.
نوت: چنانچه به عرض رسید، پیچیدگی مرزی به حدی نیست که به این زودی ها حل گردد و مخصوصا این موضوع به دقت بیشتر نیاز دارد.
- همکاری در مبارزه با تروریسم: تقویت همکاریهای امنیتی برای مبارزه با گروههای تروریستی که امنیت هر دو کشور را تهدید میکنند.
- توسعه روابط اقتصادی: همکاریهای اقتصادی، ایجاد مناطق آزاد تجاری و سرمایهگذاری مشترک.
- حمایت از جامعه مدنی: تقویت نقش جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایجاد گفتگو و تفاهم بین دو ملت.
- درگیر کردن بازیگران بینالمللی: جلب حمایت و مشارکت کشورهای ثالث مخصوصا همسایه ها و بعضا کشور های تاثیر گذار و سازمانهای بینالمللی برای تسهیل روند حل اختلافات البته سازمان ها و کشور های که سابقه دخالت های غیراخلاقی و برخلاف کنوانسیون های بین المللی در هردو کشور نداشته باشند.
- شکی نیست که برنامه های سیاسی اجتماعی را افکار عامه جهت میدهد و یا ساده تر عرض شود جهت دهی امورسیاسی اجتماعی بوسیله افکار عامه صورت می گیرد و آنچه افکار عامه را جهت میدهد تبلیغات است که این مهم بوسیله رسانه ها اعم از صوتی، تصویری و چاپی وفضای مجازی میسر میگردد که در شروع کار باید به این مهم پرداخته شده واز رسانه ها خواسته شود تا در جهت رفع تنش ها هماهنگ با کمیسیون عمل نموده وتبلیغات بصورت کل در جهت آیجاد فضای آرامش و اعتماد سازی به پیش برود.
موضوعات دیگری که میتوان به آنها پرداخت:
- تأثیر جنگ در افغانستان بر روابط دو کشور؛
- نقش هند در این معادله؛
- چالشهای پیش روی اجرای توافقات صلح.
با وجودیکه ایجاد کمیسیون و حل مشکلات دوکشور یک ضرورت است، تاکید می شودکه در حل موضوعات تنش زا و اختلافات موجود راه اصلی و اساسی از همان مجرای دیپلماتیک باشد و اینرا نیز باید اذعان داشت که این موضوع بسیار پیچیده است و یافتن یک راه حل سریع و آسان برای آن آنقدرهم ساده نیست اما یقینا ناممکن هم نیست وحل اختلافات بین افغانستان و پاکستان نیازمند تلاشهای مستمر و همکاری همه جانبه است. که تنها ایجاد همین کمیسیون میتواند این راه را هموار سازد. والسلام
به امید حل تنش ها و منازعات بین کشور های مسلمان و برادر افغانستان و پاکستان
غلام علی صارم