
به آزادی جوانا! فدیه بایست!
24سرطان سالروز شهادت شهید سید اسماعیل بلخی را گرامی میداریم
درود و سلام بر روح بلند شهید سید اسماعیل بلخی، عالم روشنضمیر، شاعر انقلابی، و مجاهد نستوهی که زندگیاش را وقف بیداری ملت و مبارزه با استبداد کرد. بلخی پانزده سال از بهترین ایام زندگی خود را در زندان ستم شاهی دهمزنگ کابل سپری کرد، او زندان دهمزنگ را به دانشگاه بیداری تبدیل ساخت، در تاریک ترین روزها، با کلامی روشن و قلبی لبریز از ایمان، امید را به نسلها بخشید.
شهادتش، پایان یک انسان نبود، بلکه آغاز یک راه بود؛ راهی که تا امروز ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
یادش گرامی، راهش پاینده، و شعرش، همچنان الهامبخش آزادیخواهان این سرزمین است.
و اینهم یکی از سروده هایش که یادگار زندان است :
رموز دل غمگین
ناز عشق است که بر سنبل نسرین آموخت
یک جهان جلوه به یک برگ ریاحین آموخت
جلوه از حسن طراوت به چمن داد نخست
ذوق گل را به دل بلبـــــل گلچیــــن آموخت
به حقیقت نرسد کس مگر از راه مجاز
تا مرا پخته کند عشـــق مجـــــازین آموخت
درس جنون نبود غیــــر غم و ناله و آه
بر سگ وادیی لیــــلا همه تمکیـــن آموخت
گفتمش خون مخور ای ناوک مژگان دراز
گفت استاد طبیــــــعت : به من این آموخت
دوش در خــــدمت او انجمنــــی داشته ایم
هر چه آموخت به ما در شب دوشین آموخت
عقل و دین خواست به مهریه یک بوسه ز جام
دختر رز چه عجب خواهش کابین آموخت
حمل تقــــدیر مکن بار کج خویش که او
فعل یا ترک ، که هم آن به تو هم این آموخت
ضعف ما قوت خصم است قوی شو که حمام
طرح سر پنجۀ بیداد به شاهین آموخت
خیـــز غافل مشو از گوشه نشینان فلک
خرمن مه صفت از خوشۀ پرویــن آموخت
شیخ یک نکته نیاموخت ز قـــرآن کــریم
گرچه با ورد زبان سورۀ یاسین آموخت
پیــــــر استاد به ما درس ریا هیچ نداد
پس به زاهد کی چنین مشرب و آیین آموخت ؟
محتسب را چو زدم سنگ مرا عیب مکن
نشۀ می به من این رجم شیاطین آموخت
مژده ای یافتم از بستـــر بیــــــمار غمش
یار نیکو سخنم بر سر بالیــــــــن آموخت
غم و شادی به هم آمیخته بلخــــــــی ز ازل
شاد باد آنکه رموز دل غمگیـــن آموخت
۱۳۳۷/۳/۲۵ محبس دهمزنگ کابل/افغانستان در حال بیماری