مقالات

غزه، سکوتی که فریاد می‌طلبد

غزه، سکوتی که فریاد می‌طلبد

در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً ینادی یا لَلْمُسْلِمینْ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِم» هر کس صدای مظلومی را بشنود که از مسلمانان کمک می طلبد، و به کمک او نشتابد مسلمان نیست. (الکافی، ج 2، ص 164)

غلام علی صارم

جمعه 16/3/1404

در سرزمینی کوچک اما سرشار از ایستادگی، جایی در نوار باریکی میان دریا و دیوار، صدای بمب‌ها دیگر از صدا افتاده است، نه به این دلیل که خاموش شده‌اند، بلکه چون گوش‌های جهان دیگر عادت کرده‌اند به شنیدنِ مرگ.

غزه، این زخمِ همیشه‌باز، اکنون دوباره در خون نشسته است. کودکانی که زیر آوار به دنیا می‌آیند، مادرانی که تابوت فرزندانشان را به سینه می‌فشارند، و پیرمردانی که با چشم‌های اشک‌آلود تنها به آسمان خیره‌اند، شاید برای لحظه‌ای، عرش خدا بلرزد و دست‌کم او صدای مظلومیتشان را بشنود.

اسرائیل، این رژیم اشغالگر، با قساوتی که وجدان انسان را به لرزه می‌اندازد، روزانه ده‌ها غیرنظامی را قتل‌عام می‌کند. حمله به بیمارستان‌ها، مدارس، مساجد، و حتی کاروان‌های امدادی دیگر نه خطا، بلکه بخشی از سیاست سیستماتیک حذف یک ملت است. آنچه در غزه در حال وقوع است، نه جنگ است و نه درگیری، بلکه نسل‌کشی است، کشتاری سیستماتیک که در برابر چشم جهانیان انجام می‌شود، بدون حتی ذره‌ای ترس از محاکمه یا حساب‌خواهی.

اما تلخ‌تر از خود این جنایات، واکنش سرد وبی روح جهان است، یا بهتر بگوییم، فقدان هرگونه واکنش جدی. کشورهای اسلامی، که باید پرچمدار حمایت از مظلوم باشند، درگیر سیاست‌های منطقه‌ای، رقابت‌های فرقه‌ای و معامله‌گری‌های پنهانی با همان رژیمی شده‌اند که خون مسلمانان را بر زمین ریخته است. برخی حتی پا را فراتر گذاشته و روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل علنی کرده‌اند، بی‌آنکه شرمی از ملت‌های خود یا خدایی که به او ایمان دارند، داشته باشند.

اکثر حکام عرب، آنهاییکه ذخایر اقتصادی سرشار را در اختیار دارند و بیشرمانه گاه گاهی ادعای قیمومت جهان اسلام را نیز با خود یدک می کشند، امروز تبدیل شده اند به ” دله های سیاسی” و پیش کش نمودن زنان و دختران شان به کسی که تمام جنایات اسرائیل در برابر مردم غزه با حمایتش صورت گرفته و همین حالا نیز از کمک های سیاسی نظامی اش برخوردار است.

در تاریخ خوانده بودیم از ننگ و غیرت اینها که تا قبل از اسلام داشتن دختر و تولد دختر در خانه های شان ننگ بحساب می آمد و بعضا دختران شانرا بخاطریکه بدست دشمن نیافتد زنده بگور می کردند. همان ها یعنی نخبگان همان اعراب که امروز کشور های عربی را رهبری می کنند، دختر را که زمانی بخاطر غیرت غیرانسانی زنده دفن میکردند، امروز از همان دختران به عنوان کسب درآمد آنهم از کسانی که دست شان بخون دهها هزار انسان مسلمان  و غیر مسلمان آلوده است، کار می گیرند. برخورد ترامپ با زنان بزرگان سعودی و فشردن ونوازش دستان نازک زنان آنها، رقص موی دختران زیبای امارات در پذیرایی او، ننگی است که این بزرگان عرب از دامن خود پاک نخواهند توانست.

به اضافه اینکه لبیک نگفتن به صدای مظلومیت غزه و لبنان خود از دید دین مقدس اسلام گناه بزرگ و کاملا نابخشودنی میباشد.

مگر غیر از این است که شریعت اسلام، دفاع از مظلوم را واجب دانسته؟ آیا قرآن، نگفته است که خداوند یاری‌رسان مظلومان است و پشتیبان آنان؟ پس این چه اسلامی است که در برابر فریادهای غزه سکوت کرده است؟ چه امتی است که قبله اول مسلمانان را به دست اشغالگران سپرده و حتی در برابر خون‌ریزی روزانه‌ای که در آن‌جا جریان دارد، واکنشی نشان نمی‌دهند؟

از سوی دیگر، کشورهای غربی که همواره از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر دم می‌زنند، در برابر این فجایع یا سکوت کرده‌اند یا جانبِ قاتل را گرفته‌اند. در مجامع بین‌المللی، هر گاه بحثی از محکومیت اسرائیل به میان می‌آید، با وتوی متحدانش روبه‌رو می‌شود. رسانه‌هایی که کوچک‌ترین اعتراض در کشوری جهان‌سومی را با تیترهای بزرگ پوشش می‌دهند، حالا درباره غزه یا خاموش‌اند یا روایت یک‌ سویه دشمن را تکرار می‌کنند. آیا حقوق بشر رنگ، نژاد یا تابعیت دارد؟ آیا کودک غزه به اندازه کودک پاریس یا نیویورک انسان نیست؟

این روزها، غزه نه فقط نماد مقاومت، که آینه‌ای تمام‌نما از دروغ‌هایی است که جهان به خود می‌گوید. درسی تلخ برای ما که به نهادهای بین‌المللی دل بسته بودیم، به سازمان ملل، شورای امنیت، دادگاه‌های بین‌المللی. این نهادها نشان دادند که نه برای عدالت، بلکه برای منافع ساخته شده‌اند؛ منافع قدرت‌هایی که خود عامل اصلی بسیاری از بحران‌های جهان‌اند.

اما در این میان، هنوز شعله‌ای از امید باقی است. در خیابان‌های پاریس، لندن، نیویورک، اسلام‌آباد، تهران و جاهای دیگر، صدای مردم عادی به گوش می‌رسد. کسانی که شاید دین و زبان و رنگشان با فلسطینیان فرق داشته باشد، اما وجدانشان زنده است. این وجدان‌ها هستند که باید تقویت شوند، این فریادها هستند که باید بلندتر شوند.

ما نیز در این میان وظیفه داریم. هر نوشته، هر سخن، هر تصویر و هر روایت، تیری است بر سینه سکوت. نباید اجازه دهیم این جنایات در ابر سیاه تبلیغات و تحریف فراموش شوند. باید بنویسیم، روایت کنیم، افشا کنیم و از هر تریبونی برای دفاع از انسانیت بهره بگیریم. دفاع از غزه، دفاع از کرامت انسانی است، دفاع از حقیقت است در جهانی که دروغ را لباس حقیقت پوشانده‌اند.

اکنون دیگر وقت تردید نیست. یا باید در کنار مظلوم ایستاد یا در صف ظالم قرار گرفت. سکوت، خود نوعی هم‌دستی است. کسانی که امروز در برابر این جنایات لب فرو بسته‌اند، فردا پاسخی برای تاریخ نخواهند داشت. تاریخ درباره این روزها خواهد نوشت؛ درباره چشمانی که دیدند و سکوت کردند، قلب ‌هایی که لرزیدند اما نلرزاندند، و دولت‌هایی که حقیقت را دیدند اما به پول، قدرت یا سیاست فروختند.

غزه تنها نیست، اما زخمی‌ست که اگر بر آن مرهم نگذاریم، دامن همه ما را خواهد گرفت. چرا که بی‌عدالتی، اگر در یک نقطه از جهان تحمیل شود، به‌زودی همه‌جا را در بر می‌گیرد. اگر امروز صدای غزه را نشنویم، فردا کسی صدای ما را نخواهد شنید. والسلام

موضوعات مرتبط

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button