روابط سهجانبه افغانستان، پاکستان و هند، از رقابت ژئوپلیتیکی تا امکان صلح پایدار

روابط سهجانبه افغانستان، پاکستان و هند، از رقابت ژئوپلیتیکی تا امکان صلح پایدار
«همانگونه که حل منازعات افغانستان و پاکستان را همیشه به عنوان یک ضرورت مطرح نمودیم، حل این مورد و استقرار روابط انسانی برمبنای عقلانیت سیاسی و احترام متقابل به منافع ملی همدیگر را نیز یک ضرورت میدانیم.»
غلام علی صارم
چهار شنبه 14/3/1404
روابط افغانستان با دو کشور پاکستان و هند، طی دهههای اخیر همواره تابع تحولات منطقهای، تحرکات ژئوپولیتیکی و سیاستهای قدرتهای جهانی بوده است. این روابط غالباً دستخوش نوسانات فصلی شدهاند، بهگونهای که با بروز کوچکترین تنش میان کابل و اسلامآباد، دهلینو فوراً وارد میدان شده و در صدد تقویت روابط با افغانستان برمیآید، و بالعکس. در عین حال، بازیگران بزرگی مانند چین نیز اخیراً نقش میانجی میان کابل و اسلامآباد را ایفا کردهاند تا سطح مناسبات دو کشور به سطوح رسمیتر ارتقا یابد.
عملا مشهود است که در هر دوره از تنشهای افغانستان و پاکستان، هند به سرعت وارد عمل شده و روابط خود با افغانستان را تقویت کرده است. این الگو در رویدادهای اخیر نیز تکرار شده است. پس از تشدید تنشها بین افغانستان و پاکستان در سالهای اخیر، هند سریعاً اقدام به برقراری ارتباط با طالبان کرد. در ژانویه ۲۰۲۵ وزیر خارجه هند با امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، گفتوگو کرد و حتی پیشنهاد داد که یک نماینده طالبان به عنوان سفیر در دهلی نو پذیرفته شود.
سؤال اساسی این است که آیا این الگو های فصلی روابط میتواند به یک چارچوب پایدار، انسانی و متوازن تبدیل شود؟ چه عواملی مانع از تحقق روابط عادی و تامین منافع متقابل میان این سه کشور میشوند، و چه راهبردهایی میتوانند به تثبیت این مناسبات کمک کنند؟
به نظرمیرسد که جهت برسی این موضوع، گامی به عقب برداشته و در نخست تاریخ را ورق بزنیم و به گذشته این روابط و تاثیرات آن نگاهی ولو کوتاه و مختصر داشته باشیم. زیرا تاریخ میتوان چراغی برای مسیر آینده باشد.
مروری بر روابط تاریخی افغانستان، پاکستان و هند:
شکلگیری پاکستان و آثار آن بر روابط کابل-دهلی
پس از تقسیم هند در سال ۱۹۴۷ و تأسیس کشور پاکستان، مناسبات افغانستان و پاکستان به دلایل متعدد از جمله مسئله مرزی دیورند، حضور پشتونها و بلوچها در خاک پاکستان و همچنین مداخلات امنیتی و اطلاعاتی نهادهای پاکستانی در افغانستان، به سرعت رو به تیرگی گذاشت. در همان حال، افغانستان نخستین کشوری بود که استقلال هند را به رسمیت شناخت.
از دیدگاه اسلامآباد، افغانستان به عنوان «عمق استراتژیک» در برابر تهدیدات هند محسوب میشود. این نگرش که ریشه در ترس تاریخی پاکستان از محاصره توسط هند دارد، باعث شده تا پاکستان همواره به دنبال نفوذ در افغانستان و جلوگیری از روابط نزدیک کابل با دهلی نو باشد و متاسفانه در این راستا همیشه متوسل به خشونت و خرابکاری گردیده است که نمیخواهیم وارد این بحث شویم. جریان روابط بزرگان سیاسی پاکستان با حکومتداران و سیاسیون افغانستان دلیل واضح این مدعا است.
در مقابل هند روابط تاریخی و فرهنگی عمیقی با افغانستان دارد. پس از سقوط طالبان( دوراول) در ۲۰۰۱، هند به یکی از بزرگترین حامیان مالی دولت افغانستان تبدیل شد و حدود ۳ میلیارد دلار کمک اقتصادی ارائه کرد که شامل بیش از ۵۰۰ پروژه عمرانی، آموزشی و بهداشتی میشد، هند بهطور هوشمندانه از مشارکت نظامی در افغانستان خودداری کرد و در عوض بر دیپلماسی توسعه محور تمرکز نمود، اقدامی که باعث ایجاد حسن نیت گسترده در میان افغانها شد.
جنگهای داخلی و مداخلات خارجی
از دهه ۱۹۸۰ به بعد، پاکستان با حمایت از مجاهدین و سپس طالبان، نقش فعالی در سیاست افغانستان ایفا کرد، حال آنکه هند در دوره دولتهای جمهوری افغانستان (۲۰۰۱–۲۰۲۱) سرمایهگذاری زیادی (حدود سه میلیارد دالر) در بازسازی، تحصیلات، بهداشت و زیربناها انجام داد. این وضعیت سبب شد که روابط کابل-دهلی به اوج گرمی و روابط کابل-اسلامآباد به یکی از تیرهترین دوره ها برسد.
وضعیت کنونی، بازیگران بحرانها و تحرکات دیپلماتیک
تنشهای اخیر افغانستان _ پاکستان
در هفتههای گذشته، گزارشهای متعددی از درگیریهای مرزی، متهمسازی متقابل در مورد حضور گروههای تروریستی و بستهشدن گذرگاههای تجاری بین افغانستان و پاکستان منتشر شد. حکومت سرپرست طالبان، پاکستان را به بمباران مناطق مرزی متهم کرد که البته این یک امر مکتوم و پوشیده نبود و متاسفانه از خانواده ها و غیرنظامیان کشته و زخمی نیزداشت و در مقابل، مقامات پاکستانی نیز طالبان را به طرفداری و تسلیح تحریک طالبان پاکستان (TTP) متهم نمودند.
نقش هند و تلاش برای نفوذ نرم
در بحبوحه این تنشها، هند اعلام کرد که ویزای صحی، تجاری و تحصیلی را برای افغانها تسهیل میکند. هرچند در عمل مشکلات فرآیندی و اداری این روند هنوز رفع نشده، اما از لحاظ نمادین این اقدام نشاندهنده تلاش دهلی برای بازسازی رابطهاش با افغانستان است، حتی در شرایطی که حکومت طالبان هنوز از سوی هند به رسمیت شناخته نشده است.
میانجیگری چین
چین به عنوان بازیگر مهم منطقهای که در چارچوب پروژههای «کمربند و جاده» به ثبات منطقهای نیاز دارد، اخیراً با تلاش برای ارتقای روابط دیپلماتیک کابل و اسلامآباد، نقش تسهیلکننده را ایفا کرده است. این نقش جدید چین میتواند نقطه عطفی در آینده روابط سهجانبه باشد.
اینرا نیز باید بخاطر داشت که هند و چین نیز گرفتار یک سلسله تنش های مرزی هستند که گاه گاهی در حد تصادمات فیزیکی هم رسیده که بررسی آن در این نوشته جا ندارد، ان شاالله در یک نوشته جداگانه به این موضوع پرداخته و ریشه های اختلاف را با توجه به تاریخ موضوع به بررسی خواهیم گرفت.
در خصوص روابط افغانستان، هند و پاکستان آنچه مشهود است وجود یک سلسله چالشهای در مسیر روابط پایدار این کشور ها است ریشه تاریخی دارد که نباید از نظر دور داشت، مثلا:
بیاعتمادی تاریخی
رابطه میان این سه کشور بر بستری از بیاعتمادی تاریخی، رقابتهای ژئوپولیتیکی و ادعاهای امنیتی شکل گرفته است. افغانستان، پاکستان را متهم به استفاده ابزاری از گروههای نیابتی میکند؛ پاکستان نیز هند را به دامنزدن به ملیگرایی در افغانستان و تحریک احساسات ضد پاکستانی متهم میسازد. سالها تبلیغات در سطح مطبوعات و رسانه های صوتی و تصویری بصورت گسترده وجود داشته و حتی در بعضی موارد برخورد های فزیکی و به آتش کشیدن بیرق های همدیگر و حمله به نمایندگی های سیاسی وحتی قتل و زخمی شدن دیپلماتها که در مجموع توانسته بی اعتمادی ها حفظ و حتی بعضا دامن دامن زده شود.
ساختارهای سیاسی ناپایدار
نبود یک نظام سیاسی مورد توافق در افغانستان تقریبا در طول دوره تاریخ معاصر این کشور و اینک سردرگمی در بهرسمیت شناختن طالبان باعث شده که بسیاری از مناسبات رسمی در حد تماسهای محدود باقی بمانند. این وضعیت مانعی عمده در برابر سرمایهگذاری درازمدت هند و سایر کشورها نیز محسوب میشود.
رقابت چین و هند
در حالی که چین و پاکستان روابط نزدیک استراتیژیک دارند، هند بهعنوان رقیب سنتی چین و متحد استراتژیک آمریکا، در بسیاری از موضوعات منطقهای با احتیاط عمل میکند. رقابت میان این دو ابرقدرت آسیایی بر سر نفوذ در افغانستان، خود بهعنوان عامل بیثباتکننده عمل میکند.
راهبردهایی برای پایداری و تعادل
برای برونرفت از الگوی ناپایدار و فصلی موجود، ضروری است که طرحی چندلایه با محوریت منافع مشترک، احترام متقابل و معیارهای بینالمللی تنظیم گردد و در این ارتباط قبلا مقاله ای تحت عنوان « سیاست خارجی مستقل و منافع ملی» نوشتیم و طرح و پیشنهاد خود را نیز دراین زمینه حضور خوانندگان تقدیم کردیم و دراینجا تکرار نمی کنیم.
ایجاد یک مکانیسم گفتگوی سهجانبه دائمی
تشکیل یک بستر رسمی برای گفتگوی سهجانبه (مثلاً با میزبانی سازمان همکاری شانگهای یا سازمانملل و یا یک نهاد بین المللی دیگر که عمل کرد های مغرضانه از ایشان دیده نشده باشد) میتواند در کاهش سوءتفاهمها، هماهنگی امنیتی، و تسهیل تجارت بصورت پایدار مؤثر باشد.
تعریف و ایجاد پروژههای اقتصادی مشترک
سرمایهگذاری در پروژههایی نظیر کریدورهای حملونقل (مانند کاسا-۱۰۰۰ یا پروژه تاپی)، میتواند انگیزهی اقتصادی برای حفظ روابط فراهم آورد. پروژههایی که افغانستان را بهعنوان پل ارتباطی آسیای جنوبی و هند و آسیای میانه مطرح میکند، از اهمیت ویژهای برخوردارند.
همچنان برگزاری برنامههای تبادل دانشجو، رسانهای و هنری میان سه کشور میتواند در تلطیف فضای عمومی و شکلگیری تصویر مثبت از یکدیگر در ذهن ملتها مؤثر باشد. دیپلماسی فرهنگی نقش بزرگی در کاهش تنشهای سنتی ایفا میکند.
با توجه به آنچه گفته آمدیم تدوین اصول منشور امنیت منطقهای مخصوصا برای این سه کشور یک ضرورت و نیاز فوری و دایمی میباشد و هم ضروری است که این سه کشور با حمایت نهادهای بینالمللی، اصولی برای عدممداخله، مبارزه با تروریسم، احترام به حاکمیت و حل اختلافات از طریق گفتگو را تدوین و امضا نمایند. این منشور میتواند بهعنوان سندی الزامآور در روابط دوجانبه و سهجانبه مورد استناد قرار گیرد.
روابط افغانستان، پاکستان و هند، از گذشته تاکنون همچون مهره های یک بازی شطرنج منطقهای عمل کردهاند، جایی که هر حرکت و جابهجایی بر دیگری اثر میگذارد. تداوم این الگوی فصلی نه تنها به زیان توسعه پایدار منطقه خواهد بود بلکه زمینهساز بحرانهای جدید نیز میشود. آنچه امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز است، حرکت از نگاه های امنیت محور به سوی نگرشهای انسانی، اقتصادی و مردممحور است.
اگرچه چالشها زیادند، اما فرصتهایی نیز وجود دارد که با عقلانیت سیاسی، دیپلماسی هدفمند و همراهی مردم منطقه، میتوان روابطی متعادل، عادلانه و پایدار میان این سه کشور برقرار ساخت؛ روابطی که نه بر اساس بازی قدرت بلکه بر پایه منافع مشترک و کرامت انسانی استوار باشد.
ما در خصوص روابط افغانستان و پاکستان و رفع تنش ها که آنرا یک ضرورت میدانیم بارها تاکید و در این زمینه طرحی را نیز شامل 26ماده و توضیحات مختصر بداخل شش صفحه ارائه و منتشر نمودیم. از آنجاییکه هند را همانگونه که با پاکستان گرفتار یک سلسله تنش ها میباشد در مسایل فی ماین افغانستان و پاکستان چنانچه متذکرشدیم بدور از تاثیر گذاری نیست و نمیدانیم. پس بنا براین باید با دیدانسانی و عقلانیت انسانی و سیاسی باید اقدام به حل تنش ها نموده و برای مردمان هرسه کشور نوید بخش زندگی صلح آمیز و بدور از تشنج و بی امنیتی گردیم. به امید آنروز