اجتماع و مردممقالات

پاکستان به کجا خواهد رفت؟

پاکستان به کجا خواهد رفت؟
غلام علی صارم
19/1/1404
امروز با دیدن کلیپ‌هایی از وضعیت مهاجرین افغانستان در پاکستان، و برخوردهای غیرانسانی و غیرقابل‌قبول پولیس آن کشور، سخت متأثر و آزرده خاطر شدم.
در طول سال‌ها تلاش‌های علمی و تحلیلی‌ام در زمینه روابط افغانستان و پاکستان، بیش از سی مقاله نوشته‌ام و دو اثر پژوهشی مهم از جمله کتاب «عوامل مؤثر بر روابط افغانستان و پاکستان» و بررسی روابط این دو کشور در دوران ده‌ساله حکومت آقای حامد کرزی را به نگارش درآورده‌ام. در تمام این آثار، همواره تأکید کرده‌ام که حل اختلافات میان افغانستان و پاکستان تنها از مسیر دیپلماتیک و گفت‌وگوی منطقی ممکن است.
تکرار این نکته را لازم می‌دانم که حل این مشکلات، نه یک لطف، بلکه یک ضرورت حیاتی برای هر دو کشور است. هیچ‌یک نباید تصور کند که طرف مقابل نیازمند‌تر است و باید کوتاه بیاید. چنین دیدگاه‌هایی، نه‌تنها ناپخته‌اند، بلکه به عمیق‌تر شدن بحران‌ها منجر می‌شوند.
پاکستان در این هفتاد و چند سالی که از جدایی‌اش از هند می‌گذرد، عمدتاً وابسته به سیاست‌های قدرت‌های بزرگ به‌ویژه آمریکا و بریتانیا بوده و از حمایت‌های نظامی برخوردار شده است. در مقابل، افغانستان بارها دستخوش بی‌ثباتی‌های سیاسی، جنگ، کودتا و فروپاشی ساختارهای دولتی شده است. اما نباید فراموش کرد که تعهد مردم افغانستان به خاک و وطن‌شان، هنوز پابرجاست و هیچ نیرویی نتوانسته و نخواهد توانست اراده‌ی آن‌ها را بشکند.
زندگی بشر فقط به نیروی نظامی وابسته نیست. زمانه، زمانه‌ی اندیشه، دانش و تخصص است. همان‌گونه که آلوین تافلر گفته است: “میدان جنگ امروز، مغزهاست، نه دشت‌ها.”
در دنیای امروز، اقتصاد و علم جایگاه نخست را دارند. حتی اگر با دیدگاه مارکسیستی که همه‌چیز را بر محور اقتصاد می‌داند، موافق نباشیم، اما نمی‌توان نقش حیاتی آن را در اداره‌ی کشورها نادیده گرفت.
پاکستان نیز باید بپذیرد که بدون یک اقتصاد پویا و پایدار، امکان ادامه‌ی مسیر کشورداری وجود ندارد. کمک‌های خارجی، هرقدر هم بزرگ، تنها مسکن‌اند، نه درمان. راه علاج، توسعه‌ی تجارت، تولید، زراعت و برنامه‌ریزی مبتنی بر عقل و دانش است.
در این میان، وابستگی متقابل اقتصادی افغانستان و پاکستان امری انکارناپذیر است. پاکستان برای تجارت با آسیای میانه، راهی جز عبور از افغانستان ندارد. و افغانستان نیز در کنار گزینه‌های دیگر، هنوز به بندر کراچی نیاز دارد. اشتراکات قومی، زبانی، دینی و فرهنگی میان دو ملت، سرمایه‌هایی هستند که به جای دامن زدن به اختلافات، باید برای صلح و همزیستی مورد بهره‌برداری قرار گیرند.
اما متأسفانه، آنچه امروز در پاکستان می‌گذرد، گام در جهت عکس این مسیر است. اخراج اجباری و غیرقانونی مهاجرین، برخوردهای زننده با زنان، کودکان و سالخوردگان، تاراج اموال مردم، ورود به خانه‌ها در نیمه‌شب، بازداشت‌های بی‌ضابطه و غارت زیورات بانوان توسط پولیس، همه و همه نه با معیارهای انسانی، نه اسلامی و نه با هیچ کنوانسیون بین‌المللی سازگار است.
این رفتارها نه‌تنها ننگ بزرگی در کارنامه‌ی اخلاقی دولت پاکستان است، بلکه ضربه‌ای جدی به جایگاه آن کشور در سطح بین‌الملل و منطقه وارد خواهد کرد.
تاریخ فراموش نکرده که چه کسانی در گذشته پیش‌قراول لشکرهای استعمار بودند و با چه نتایجی از خاک افغانستان عقب‌نشینی کردند. نباید دوباره همان اشتباهات را با روش‌های تازه تکرار کرد. مردم افغانستان، در طول تاریخ، نشان داده‌اند که تسلیم ظلم نمی‌شوند، حتی اگر برای مدتی مظلوم بمانند.
پاکستان باید بداند که استمرار چنین رفتارهایی، بیشترین آسیب را به خود آن کشور وارد خواهد کرد. ما هنوز امید داریم که عقلانیت و درایت در سیاست‌گذاران پاکستانی غالب شود و مسیر خصومت به مسیر تفاهم و همکاری تغییر یابد. زیرا هیچ دو همسایه‌ای نمی‌توانند در دشمنی پایدار بمانند، بدون آن‌که هردو آسیب ببینند.
امیدوارم که شاهد آغاز فصلی نو از روابط مبتنی بر احترام، منافع مشترک، و گفت‌وگوی سازنده میان دو ملت بزرگ و رنج‌ دیده ی منطقه باشیم.

موضوعات مرتبط

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button