25 سنبله 1358 صفحه سیاهی در تاریخ افغانستان
25 سنبله 1358 صفحه سیاهی در تاریخ افغانستان
غلام علی صارم سنبله 1402
25 سنبله 1358 سالروز به قدرت رسیدن حفیظ الله امین ، روزیکه حفیظ الله امین تره کی معلم و رهبر خود را از صحنه سیاسی کشور کنار زده و خود در صف اول نوکران روس قرار گرفت.
آن چه ما را وادار ساخت بر این که باز هم در سالگرد این روز یکبار دیگرآنرا خاطر نشان کنیم این استکه امین سردمدار جنایت هفت ثور که با قدرت طلبی توام با هرزگی در چنین روزی صفحه ای سیاه و ننگینی را به تاریخ کسور ما گشود. این روز و این جنایت نباید فراموش شود و مردم چهره این چنین افراد خود فروخته را بشناسند و از یاد نبرند، تا امثال این ها نتوانند به سرنوشت شان حاکمیت پیدا کنند.
در قسمت امین آن چه بیشتر جلب توجه می کند این است که در برابر رسیدن به قدرت از هیچ جنایتی دست بردار نبودو او تره کی را استاد خود خطاب میکرد و می گفت: معلم برزگ، پدر ملت. و یک بار هم در باره او گفته بودکه ما ( من و تره کی) مانند ناخن و انگشت می مانیم یعنی این اندازه نزدیکیم که نمی توان ما را از هم جدا کرد.
اگر بخواهیم چهره واقعی این خونریز را به طور کامل بشناسیم، نیاز به یک بحث طولانی و بررسی مفصل دارد. ولی آن چه در این مقاله مختصر در نظر داریم به خوانندگان عزیز ارائه کنیم، این است که امین در طول دوره زمامداری اش مردم و کشور ما را به تباهی کشاند، که البته این هم ولو به صورت مختصر و اجمالی در دو مرحله باید برسی شود یکی در حیات تره کی و دیگر دوره صد روزه ای که خود مستقیما در راس قدرت بود.
الف: امین در دوره تره کی
چنان که متذکر شدیم امین با کلمات زیبا و فریبنده ای که در برابر تره کی استعمال میکرد او رابه این باور رسانیده بود که همه مطیع و فرمان بردار او هستند و ابلهانه امین را در بیانه هایش شاگرد صدیق و وفادار خود خطاب مینمود. امین با تردستی از این موقعیت استفاده نموده نخست حریفان پرچمی خود را از صحنه کنار زد و کم کم بی اطاعتی در برابر استاد توانا و پدر معنوی ملت شروع نمود تا این که او را از بین برد.
دردوره حکومت ترکه کی هر قراردادی که با روس ها به امضا رسید در کنار امضای تره کی امضای امین هم بود.در واقع امین بود که مسایل و روابط خارجی را تنظیم می کرد و مهم ترین قراردادی که در 5 دسمبر 1978 با روس ها به امضا رسید و روس ها با دستاویز قرار دادن آن در افغانستان مداخله نطامی نمودند. او با رهبر خود آن را امضا نموده بود.
صدور فرامین احمقانه، کشتارهای دسته جمعی که در دوران حیات تره کی صورت گرفته مسؤول همه امین است. زیرا او از یک طرف همه کاره ی تره کی بود و از طرف دیگر این نظریه را دنبال می کرد که در افغانستان فقط دومیلیون نفر بماند کافیست و همچنان هیچ گاهی دیده نشد که تره کی امری را بدون مشوره و نظر او انجام داده باشد. در این نوشته بنابر این نیست که ظلم و چنایاتی که در این دوره صورت گرفته، به رشته تحریر در آوریم چون اکثریت مردم ما شاهدان زنده آن هستند و همه دیدند که در آن مدت چه بلایی به سر مردم ما آمد. پس با صراحت گفته می توان که در جنایاتی که در دروه تره کی صورت گرفته امین عامل اصلی و بازوی اجرایی او بوده است.
ب: امین در صد روز حاکمیت مستقیم
آن چه از گفتار و کردار او پیدا بود این بود که امین به فرد دوم بودن راضی نمیشد. گرچه او آن طوری که دلش میخواست تره کی را استحمار نموده بود. با آن هم وجود او را در کنار خود نتوانست تحمل کند. او را مدتی مریض ساخته و بعد به حیاتش خاتمه بخشید و به خاطر این که بتواند حساسیت های ایجاد شده را کاهش دهد نخست آن چه ظلم و جنایتی که در گذشته صورت گرفته بود همه را متعلق به تره کی داسته و خود را برائت می داد و با سر دادن شعار مصونیت، قانونیت، عدالت اعتراف نمود که در گذذشته نسبت عدم توجه به این سه موضوع، قتل و قتال بی رحمانه صورت گرفته و زندان ها مملو از انسانهای بی گناه گردیده است.
در نخستین روزهای به قدرت رسیدنش دستور داد تا لیست افرادی که کشته شده اند ترتیب و در دیوارهای وزارت داخله نصب نمایند و این کار را خیلی باعجله انجام دادند. بعدها فهمیده شده که این لیست خیلی ناشیانه ترتیب شده بوده زیرا یک عده کسانی که نام شان در این لیست بوند زنده از محبس بیرون شدند و برعکس… این کار عکس العمل عجیبی داشت، زن ها و مردهایی که عزیزانشان مفقود بود می آمدند و این لیست ها را می خواندند و به مجرد خواندن نام بستگان خود در آن سرو صدا راه می انداختند و شروع می کردند به گریه و زاری و گفتن فحش و ناسزا به اعضای حزب دموکراتیک که قدرت را به دست داشتند. البته طولی نکشید که این اوراق را از آنجا پس کردند.
تظاهر دیگر او این بود که اعلان کرد در یک روز هفته شخصا به عرایض مردم رسیدگی نماید. او این کار را با هرزگی میکرد مثلا زنانی که عریضه خود را به او میدادند و از مفقود الاثر بودن شوهر خود شکایت داشتند، به آن ها میگفت که شوهرتان پاکستان رفته و به ایشان پیشنهاد میکرد که شوهری دیگری اختیار کنند.
هم چنان امین اداره فاسد و بدنام اگسا( دافغانستان دگتو دساتلو اداره) را که رئیس آن اسدالله سروری یود. ظاهرا به بهانه تعرض به حقوق مردم لغو اعلان نمود اما در واقع او این اداره را با نام کام( کارگری اسخبارتتی مؤسسه) حیات تازه بخشید و فعال تر از گذشته ساخت و در این اداره عزیز اکبری خواهر زاده سروری را به عنوان مسؤول تعیین نمود ولی به زودترین وقت او را کنار زده و برادر زاده و دامادش اسدالله امین را مسؤول این اداره تعیین نمود.
امین در این دوره به خاطر فریب دادن مردم تظاهر به مسلمانی هم نمود تعدادی از مساجد را با پول دولتی رنگ و ترمیم نمود و در شروع بیانه های خود بسم الله الرحمن الرحیم می گفت.
اما مردم که چهره واقعی او و حزبش را کاملا شناسایی کرده بودن فریب این ترفندها را نخورده و به مبارزات خود همچنان ادامه داده و هر روز ساحه حکومت او را محدودتر می ساختند.
مبارزات حق طلبانه ملت مجاهد ما باعث شد که روز به روز صحنه به امین تنگ تر شود. روس ها باز هم تنفر از نوکران بی عرضه و مبارزه آزادی خواهانه مردم افغانستان را نادیده گرفته با مارک زدن او به نام نوکر امپریالیسم غرب این بار افراد نظامی که امین پروتوکول آمدن شان را امضا نموده بود توسط ببرک و کشتمند باسازوبرگ نظامی و تجهیزات پیشرفته وارد سرزمین افغانستان شدند و به حیات ننگینش خاتمه دادند.
دوره حکومت او گرچه از نظر زمانی کوتاه بود ولی به آنهایی که در بند و اسارت او بودند، هر روزش چون سالی سپری می شد زیرا او با وجود تغییراتی که ظاهرا به روش خود داده بود افرادی را که از زنده بودن شان احساس خطر می کرد شبانه اعدام می نمود تعداد زندانیان در اواخر روزهای حیاتش بیش از روز به قدرت رسیدنش بود.
این بود شمه ای از جنایت امین در دو دوره قدرت وحاکمیتش که چهره خونریز او را به نمایش می گذارد و پوچ بودن شعارهای مصونیت، قانویت و عدالت او را و این که شعارهای به خاطر به دام انداختن بوده نه عمل ثابت می نماید.