جايگاه كلمات فارسي در چين
جايگاه كلمات فارسي در چين
غلام علی صارم 1384
دريك مقاله تحقيقي كه توسط آقاي مظفر بختيار در مجله بخارا از طريق انترنيت پخش شد مطالب جالبي در اين مورد نقل شده كه ما قسمت هاي از آنرا نقل مي كنيم.
كتاب واژه ها و اصطلاحات اسلامي در زبان چيني تاليف داكتر وانگ جيان استاد پژوهشكده مذاهب اسلامي و عضو فرهنگستان علوم اجتماعي چين صرف نظر از ارزش ذاتي خود به لحاظ هويت و ساختار واژه ها كه به ميانجي زبان فارسي و عناصر ايراني( منظور فلات ایران است که مرکزش بلخ بوده، نه ایران امروزی) وارد زبان چيني شده نمودار حوزه پهناور نفوذ فرهنگ فارسي در دور ترين سرزمينها ي جهان قديم و در اقصاي خاور دور است .
واژه ها و اصطلاحات عربي نيز به ميانجي زبان فارسي و با هنجار هاي آوائي و ساختار فارسي وارد زبان چيني شده است.
انتشار اسلام در چين توسط فارسي زبانان موجب گرديد مقدار زيادي از كلمات فارسي وواژه هاي عربي در فارسي در واژگان مسلمانان و زبان چيني بصورت لغت دخيل وارد شود، بطوريكه اكنون بسياري از لغات و اصطلاحات و نامواژه هاي مذهبي كه حتي در برابر تاثير گذاري فقهاي عربي زبان شيعه از دوره صفوي به بعد شكل عربي آنها رايج شده در بين مسلمانان چين به همان شكل قديم فارسي بكار مي رود.
كتاب ذاشيه كه از متون و درسنامه هاي متداول معارف اسلامي و حوزوي به اصطلاح چيني « نظام آموزشي مسجدي» از دوره يوان قرن هشتم هجري تا كنون در چين است شامل خطبه ها ، نيت ها ، دعا ها و صيغه هاي شرعي است كه بر مسلمانان واجب است در عبادات و مناسك و عقود شرعي به لفظ و عبارت فارسي ادا گردد. هنوز هم طبق سنت برخي از حوزه هاي اسلامي چين مانند حوزه شرقي شاندونگ اداي صيغه ايجاب و قبول به عبارت فارسي شرط لازم براي مشروعيت و صحت عقد ازدواج است، هرچند دو طرف زبان فارسي ندانند و به حفظ و نقل عبارت برگزار گرددو اين متن خطبه عقد است در ذاشيه :
«اكنون به فرمان خداوند جهان و خالق كون و مكان و مربي عالميان و پادشاه ازل و حكيم لم يزل و به شرف سنت سنيه بهترين اولاد بني آدم و برگزيده گلستان معرفت و كدخداي ملك خدا و شفاعت خواه روز جزا يعني بنام لطيف شريف محمد مصطفي «ص» و به اجماع صحابه كبار«رض» و به مذهب مهذب امام اعظم كوفي صوفي «رح» و گواهي اين جماعت مسلمين كه در اين مجلس امر خير حاضرند شما كه وكيل ثابت الوكاله باالمشافهه ايد از قبل مسماة فلانه بنت فلان بوده باشيد نفس نفيسه موكله خود را به زني و نكاح صحيح مسلماني و به چهار امور شرعي كه بين الناس معروف و مشهور است و به مهر مذكور كه بعضی او معجل و بعضي موءجل است الي بقا النكاح به اين جوان حاضر راغب كه فلان بن فلان بوده باشد داديدش به زني ؟
باز وكيل گويد: داديمش به زني و شما كه جوان حاضر راغب ايد ، نفس نفيسه موكله شان را به زني و به نكاح مسلماني در بدل املاكات مذكور خواستيد و قبول كرديدش به زني؟
داماد گويد: قبول كرديمش.
در همين كتاب عبارت نيت وضو ، نماز هاي روزانه به فارسي چنين آمده است :
نيت كردم كه آب دست مي سازم از براي برداشتن حدث را تا نماز بر من مباح شود، الهي از من قبول گردان .
نيت كردم كه بگذارم …. ركعت فريضه نماز بامداد- پيشين – ديگر- خفتن – وقتي متوجه شدم به جهت كعبه خالصانه الله تعالي اقتدا كردم به اين امام الله اكبر .
نسخه خطي ذاشيه در كتابخانه نانكن چين برگ هاي (2-18-136-135)
همچنان بر چند ميليون مسلمان شين جيائو يا جهري مذهب چيني كه در اقامه احكام مواظبت و مراقبت تام دارند، واجب است كه هرروز در تعقيب نماز بامداد يك بند از مخمس شمس الدين تبادكاني از تربيت شدگان و ياران طريقتي مولانا عبدالرحمن جامي را به فارسي بخوانند و طي ماه دوره نمايند آنرا بي آنكه اكثر شان زبان فارسي بدانند يا معني تطابقي آنچه را ميخوانند دريابند.
جايگاه زبان فارسي به عنوان زبان رسمي اسلامي در شرق سرزمين هاي اسلامي به فتواي تاريخي علما ماوراء النهر در قرن سوم براي ترجمه و تفسير متوان ديني به زبان فارسي و آراء شمس الا ئمه سرخسي در كتاب المبسوط باز مي گردد كه در مراجع فقهي متداول در بين مفتيان و فقهاي حنفي مذهب چين مانند كتاب شرح تنوير الابصار 415/1 در باب جواز كار برد زبان فارسي در ادعيه عبادات و نيات و استشهاد به آيات ، به سبب بي رغبتي مسلمانان شرق نسبت به زبان عربي بحث شده است.
توجه مسلمانان چين نسبت به حفظ و اشاعه زبان فارسي به عنوان زبان رسمي و مشترك و فرهنگي جامعه اسلامي و احتراز از بكار بردن زبان و خط چيني و جايگزين ساختن خط شيائو ارجينگ و نگه داشت هويت فرهنگي خود باعث شد جامعه اسلامي چين به سرنوشت ساير اقليت هاي ديني در چين دچار نگردد كه به مرور زمان در جامعه و فرهنگ در بر گيرنده چين ماهيت و هويت خود را از دست دادند.
واژه hui hui كه در زبان چيني به معني مسلمان است چنانكه در بررسي نامه نسخه هاي خطي اسلامي در چين با استناد به منابع چيني آمده در چين قديم معني فارسي زبان داشت و چون زبان فارسي زبان ديني و فرهنگي شاخصه مسلمانان چين بود hui hui به تدريج معني مسلمان بخود گرفته است .
زبان عربي در قديم كار آئي چنداني در نشر فرهنگ و معارف اسلام در چين نداشته ، طبق همان بررسي نسخه هاي خطي متون متداول اسلامي در چين به زبان فارسي و از متون ادبيات فارسي است.
لاو فر در نيم قرن پيش از اين كتاب خود iranica sino اينك از منابع كلاسيك چين شناسي گرديده برخي از نام واژه هاي فارسي و عربي در فارسي را كه بصورت لغت دخيل وارد زبان چيني شده است شناسانيد و توجه محققان را نسبت به اين موضوع جلب كرد. زمينه مطالعات لاوفر به اقتضاي موضوع كتاب شامل مواد كالا هاي است كه بين ايران و چين داد و ستد مي شد. در دوران معاصر داكتر هوانگ شي جيان عضو فرهنگستان شانگهاي و داكتر ليو يين شنك استاد تاريخ دانشگاه نانكن رسالات و مقالاتي در اين باب نوشته اند . اين مطالعات مدار بر آثاري است چون فرهنگ نامه باستاني گائوشان كه با همه اهميت كار بردي آن در مطالعات مربوط به زبان هاي فارسي ميانه نزد اهل فن بكلي نا شناخته است و نيز واژه نامه قديمي چين به فارسي كه اكنون خانم تن هوي جوي استاد زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه پكن دست اندر كار ويرايش آن است. متن كهن و ارزشمند hui hui yaofang kaoshi كه در سال گذشته با ياد داشتها و تعليقات عالمانه داكتر سونگ شيان استاد پژوهشكده تاريخ جهان در چين انتشار يافت از مهمترين اسناد و متون در شناخت اصطلاحات پزشكي و نامهاي گياهان داروئي است كه از زبان فارسي دارد با زبان چيني است . يا رساله پروفيسر «يه ئي ليانگ» رئيس پيشين دانشكده خاور شناسي دانشگاه پكن در باره لباس هاي فاخر و در باري چين كه با نام فارسي ( مانند لباس جشن) خود اقتباس شده است . در وك كلدوفي استاد چين شناسي دانشگاه هاوائي در واژه نامه الحاقي اصطلاحات اسلامي در زبان چيني ( چاپ 1991) بسيار از واژه هاي فارسي را در زبان چيني شناسانده است و اهميت كار او در شناخت و معرفي كلمات فارسي در زبان محاوره بعضي از مناطق چين است كه درنوشتار و كتابت نمي آيد.
كتاب واژه هاي فارسي در زبان اويغوري چين تاليف خانم نادره بديعي از انتشارات بنياد نيشابور شامل برخي از واژه ها و اصطلاحات فارسي و عربي است كه به ميانجي زبان اويغوري وارد زبان چيني شده ، اين كتاب با پژوهش در متون زبان اويغوري و حضور مستقم و بررسي هاي چند ساله مولف در جامعه اويغوري زبان نواحي مسلمان نشين چين گرد آوري و واژه يابي شده و از مراجع قابل توجه در اين زمينه است .
باري كتاب آقاي داكتر وانگ جيانگ پينگ نخستين تاليف مستقل و گسترده اي است كه با بهره گيري از منابع گوناگون در اين زمينه انجام گرفته و به اقتضاي ظرفيت موضوع جادارد كه با تبادل نظر با چين شناسان و فارسي دانان چيني كاملتر از آنچه هست گردد.
آقاي داكتر وانگ جيان پينگ تحصيلات دانشگاهي خود را در دانشگاه يون من چين در رشته تاريخ به پايان برده و داراي در جه داكتري در تاريخ اديان از دانشگاه لوند سوئد است. با پژوهشنامه بديع همگوني و نا همگوني در جامعه مسلمانان چين از وجوه امتياز او مطالعات و مقالاتي است كه در باره تصوف ايراني در چين دارد. اين گونه مطالعات و اصولاً وجود زمينه هاي ذهني و ذوقي لازم براي اين نوع تحقيقات با گرايشهاي خاصي كه بر نظام دانشگاهي و سياستهاي فرهنگي چين حاكم بود در بين ايران شناسان چين بي سابقه است.
مضمون فوق كه مطالعه فرموديد در مجله بخارا كه يك مجله فرهنگي و هنري است در شماره 29 و 30 آن بچاپ رسيده است كه در مجموع نويسنده مطلب با قلم رساي خودش شاهكار خوبي انجام داده و درين متن مطالبي هم در قسمت فرقه جهريه نوشته شده بود، گرچه مطلب جالبي بود ولي از آنجائيكه ما صرف در ارتباط جايگاه كلمات فارسي در چين و مخصوصاً در بين مسلمانان چين موضوع مورد نظر ما بود از سائر قسمت هاي آن صرف نظر نموديم. قابل ذكر اينكه مطلب فوق با جزئيات آن از طريق انترنت هم پخش گرديده است.
خاطره: نويسنده در مطلب فوق (جايگاه كلمات فارسي در چين) و بعضأ رسوم اسلامي چين را متاثراز عصر حكومت شيعه مذهب دوران صفوي ها ميداند.
اما مطالعاتي كه من انجام دادم و از طرفي براساس نوشته خودنويسنده ميتوان به صراحت گفت كه اسلام نه به وسيله شيعيان ايراني بلكه بوسيله مسلمانان سني مذهب افغانستان در چين رايج گرديده است و اينهم با دلايل زير:
- شما مطالعه فرموديد كه خطبه نكاح بر مبناي فتواي مذهب امام اعظم (رح) خوانده مي شده ، چنانچه اگرترويج اسلام بوسيله صفوي ها صورت مي گرفت آنها هرگزاين چنين نمي كردند.
- در نيت نماز شما خوانديد كه ( نمازصبح ، پيشين ، ديگر ، شام و خفتن) مي گويند كه اين اصطلاحات تا هنوز هم در افغانستان رايج است و مردم در نيت نماز هاي پنج گانه خود اين كلمات را استعمال مي نمايند . ما ميدانيم كه اين اصطلاحات نه در گذشته و نه حالا در ايران نبوده و نيست.
- خواندن مخمس شمس الدين تبادكاني كه از تربيت شدگان و ياران طريقتي مولانا عبدالرحمن جامي است و جامي هم از هرات كه اين خودبيانگر نفوذ مسلمانان سني مذهب افغانستان در چين را نشان میدهد . زيرا هيچ دليلي وجود ندارد كه مسلمان شيعه مذهب ايراني در چين رفته و اسلام را پياده و دستور داده باشند كه در ختم نماز صبح اشعار مسلمان سني مذهب آنهم افغاني! را بخواند.
پس بنا براين دين مقدس اسلام همانطوريكه تا امروز عملا مشاهده مي گردد گفته ميتوان كه بوسيله مسلمانان سني مذهب افغاني درچين رايج گرديده است، همانگونه که زمانی اسلامی بوسیله مسلمانان شیعه مذهب در خراسان و مرورایج گردید و اکثریت مردم اینجا شیعه بودند.
گمان نشود كه اين دلايل را از روي تعصب نوشته باشم ، زيرا من خود يك مسلمان شیعه مذهب اثنی عشری هستم ، واینکه نوشتم یک واقعیت تاریخی است .
نوت : تحقیق و نگارش این مطلب در سال 2004 میلادی زمانی که خود در چین بودم صورت گرفته است .